سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همه ی دنیای من


نوشته شده در دوشنبه 91/11/9ساعت 9:16 صبح توسط رویا نظرات ( ) |


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت 11:25 صبح توسط رویا نظرات ( ) |


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت 11:21 صبح توسط رویا نظرات ( ) |


نوشته شده در چهارشنبه 91/11/4ساعت 11:18 صبح توسط رویا نظرات ( ) |

خدایا ! تو بهترین و مهربون ترینی

خدایا! ممنون که منو فراموش نکردی

چقدر لذت بخش میشه لحظاتم وقتی ، حس میکنم تو منو میبینی و صدامو می شنوی

خدایا شکرت که تو خدایی و راه ورسم خدایی را بلدی

خدایا ممنون که همیشه وهمه جا کمکم کردی 

اما اینبار خواسته ام با دفعات قبل فرق می کرد 

از تو خواستم که کمکم کنی تا خسته نشوم ،نا امید نشوم 

وحالا خدایا ! می بینی چه حس خوبی دارم 

با تمام وجودم حس می کنم بزرگی و مهربونیتو 

خدایا شکرت


نوشته شده در دوشنبه 91/10/25ساعت 10:53 صبح توسط رویا نظرات ( ) |

سلام یا امام رضا(ع)
سلام آقای مهربونیها..
میخام یه شب بارونی رو یاد خودم بیارم .البته شما حتما یادتونه ،سال گذشته شب شهادتتون
اون روز صبح که از خواب بیدار شدم .خیلی دلم شکسته بود ،بغض گلومو گرفته بود .دلم هوای گریه داشت .دلم می خواست کسی کاری به کارم نداشته باشه،دلم می خواست یه جای خلوت پیدا کنم و اشک بریزم.
تا شب این فرصتو پیدا نکردم.وقتی که شب شد خیلی خوشحال شدم .همین که همه خوابیدن رفتم رو حیاط خونه ،چه بارونی می بارید انگار این بارونه هم هوای دلش بامن یکی بود .رفتم تو ماشین نشستم دستامو گذاشتم رو فرمون ماشین یادته که؟
نمیدونم چطور شد که شروع کردم به حرف زدن با شما.
چه شبی بود اون شب ،به همه ی عمرم چنین شبی رو تجربه نکرده بودم 
کم سرمو بالا میگرفتم و باهات حرف میزدم دوباره میزدم زیر گریه . کلی باهات درددل کردم 
از تو طلب میکردم ...........وتورا واسطه قرار میدادم 
چه شبی شده بود بهم چه قولایی دادیم .من قولشو ازت گرفتم وبهت قول دادم صبور باشم 
قربونت برم یا امام رضا 
تو دلم انگار یکی دلداریم میداد ،انگار کنارم بودی
اینقدر باهم حرف زدیم وقتی به خودم اومدم اذان صبح می گفتن
یا امام رضا (ع)قربونت برم
تو خیلی خوبی ومن شرمسار از اینکه در طول این یک سال بعضی وقتا نا امید میشدم
و باورم نمی شد از تو قول گرفتم
ممنونم که به قولت عمل کردی ،اقای مهربونیها ممنونم 



نوشته شده در پنج شنبه 91/10/21ساعت 4:42 عصر توسط رویا نظرات ( ) |

معجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده میشود 

ودر میان دل اقامت دارد ،شما نمی دانید که چگونه بوجود می آید و چگونه آغاز میشود

اما شادمانی که برایتان به ارمغان می آورد 

همیشه موهبتی خاص می بخشد .

وآن وقت است که متوجه میشوید که

دوستی ،ارزشمندترین نعمت خداوند است 

 


نوشته شده در سه شنبه 91/10/19ساعت 11:38 صبح توسط رویا نظرات ( ) |

احتیاج به کسی داشتم که باورش کنم 

خواهان کسی بودم که با عشق یاریم کند

نگاهت به من افتاد و باورت کردم .

تو خود و رویاهایت را با من تقسیم کردی و با عشق یاریم کردی 

وامروز با تمام وجودم لمس میکنم این عشق را و باورمیکنم.

دوستت دارم 

به آن اندازه ای که عاشقم ،عاشق یک عاشق واقعی 

به اندازه تمام لحظه های زندگیم و به شیرینی لحظه های عاشقی دوستت دارم......


نوشته شده در سه شنبه 91/10/19ساعت 9:7 صبح توسط رویا نظرات ( ) |

ببار بر حال زارم بی قرارم 

ببار ای ابر بارونی ، ببار بر حال زارم

که از تقدیر تلخم بی قرار بی قرارم

نشستم تا که بر گرده زمونه ی خوشی هام 

ببار ای ابر بارونی ببار .....


نوشته شده در دوشنبه 91/10/18ساعت 10:29 صبح توسط رویا نظرات ( ) |

Design By : Pichak